کد مطلب:189001 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

احضار امام به شام
یكی از سفرهای حج باقر العلوم علیه السلام همزمان با سفر حج هشام بن عبدالملك می شود. موقعیت امام زبانزد حجاج در موسم حج می باشد. به گونه ای كه شخصیت خلیفه را تحت الشعاع قرار می دهد. این نكته سبب می شود كینه توزی هشام فوران كند؛ زیرا هشام هماره سینه ای پر كینه از عترت داشت.

وی پس از بازگشت به شام نامه ای به فرماندار مدینه می نگارد و از وی



[ صفحه 190]



می خواهد كه محمد بن علی را به همراه فرزندش جعفر بن محمد (علیهما السلام) به شام اعزام كند. فرماندار مدینه دستور را اجرا می كند. هنگامی كه حضرت به همراه فرزندش به شام اعزام می شوند. هشام برای تحقیر حضرت، سه روز آنان را به حضور نمی پذیرد. روز سوم كه مجلس آراسته بود و نگهبانان گماشته و سران حكومت را دعوت نموده است، امام و همراهش را وارد مجلس می كند. در هنگام ورود تیراندازان ماهر به مسابقه تیراندازی مشغول می شوند. هشام برای تحقیر حضرت در حضور حاضران از حضرت می خواهد در مسابقه شركت كند. امام علیه السلام عذر می آورد، لیكن هشام كه اهداف پلید دارد اصرار می ورزد.

امام كمان را از یكی از نگهبانان می گیرد تیری به وسط هدف می افكند. تیر دوم را به تیر اول هدف قرار داده و نه تیر را به یكدیگر می دوزد. هشام كه حیران و سرگردان شده سرافكنده می شود. موقعیت امام همه جا را فرا می گیرد. هر جای از پایتخت ستم، سخن از فضایل باقر العلوم علیه السلام می شود. مردم شام به گونه ای شیفته حضرت می گردند كه دور حضرت اجتماع می كنند. چشم ها به فضایل حضرت خیره شده و نگرها از دانش بی پایان حضرت حیران می گردند، و ازدهم اهل الشام علی الامام علیه السلام و هم یقولون هذا ابن ابی تراب.

امام از فرصت بهره برده در میان اجتماع مردم شام خطبه ایراد می كند و در خطبه تلویحا حاكمان حزب عثمانیه را نكوهش می كند و صراحتا از فضایل علی علیه السلام سخن می گوید و مردم را از نفرین و استهزا بر علی برحذر می دارد. و برخی فضایل بی شمار علی علیه السلام را بازگو می نماید. همچنین امام در مناظره ی با عالم نصرانی در حضور انبوه جمعیت شركت می كند، دانش و



[ صفحه 191]



برتری حضرت همه را حیران می سازد. اوضاع بر هشام بسیار سنگینی می كند، به طوری كه نمی تواند تحمل كند، دستور می دهد امام را بازداشت و زندانی می كنند آنگاه بعد از مدتی حضرت را آزاد و روانه مدینه می نماید. [1] .

هشام از ترس این كه فضایی كه در شام پدید آمد، در مسیر راه به وجود نیاید، از پیش پیك فرستاده، تا در طول مسیر امام مردم را از تماس گرفتن با امام بر حذر می دارد. پیك هشام پیشاپیش در شهرها در طول مسیر عبور امام این گونه تبلیغ می كنند: اینان از دین خارج شده اند. تماس با اینها ممنوع است. كسی حق مراوده و حتی حق این كه به آنها چیزی بفروشد ندارد. كاروان امام در مسیر راه با سختی ها و كمبودهای فراوان روبرو می شود تا به مدینه باز می گردد. [2] .

همچنین در همین سفر در گفتگویی با هشام هنگامی كه فضایل امام بر همگان آشكار می گردد، هشام از امام تعهد و پیمان می گیرد تا هشام زنده است، مطالب محفل را برای كسی بازگو ننماید. [3] .

در بازگشت امام از شام هنگامی كه به شهر «مدین» می رسند. حضرت برای تهیه طعام و علوفه برای چهارپایان خدمت گزاران خویش را به سوی شهر می فرستند. لیكن مردم در اثر فرهنگ سازی حزب حاكم از گشودن درهای شهر امتناع ورزیده و حتی آنان را به بدتر از یهود و نصاری خطاب نموده و حاضر نمی شوند در قبال پرداخت وجه آنها را تدارك كنند. امام



[ صفحه 192]



همام با آنان به گفتگو می پردازد لیكن آنان هیچ گونه همكاری نمی كنند!

امام در این هنگام بر بالای كوهی رفته و بخشی از آیات قرآن را تلاوت می كند، كه آثار وزش بادهای طوفان زا آشكار می گردد. هنگامی كه مردم شهر آثار عذاب را مشاهده می كنند، درها را می گشایند. از امام همام و همراهان استقبال شایان می نمایند.

هشام هنگامی كه از این حادثه با خبر می شود، به فرماندار مدین دستور می دهد عامل این اقدام را كه دستور داده درها را بگشایند به قتل برسانند. [4] داستان، ریزه كاری های فراوان دارد. بخشی از فرازهای آن گزینش شد.

نكته مهمی كه این جریان ها شفاف می سازند. موقعیت اجتماعی و علمی امام است، كه در موسم حج آن گونه بالا می گیرد، كه هشام آن را بر نمی تابد. امام را به شام احضار می كند و در شام هم با آراستن مجلس آن گونه تلاش به تحقیر و شكستن موقعیت اجتماعی امام را دارد، لیكن موفق نمی شود. بلكه نتیجه معكوس می گیرد كه موقعیت امام بر همگان به خصوص بر مردم شام كه كمتر با فضایل عترت آل رسول صلی الله علیه و آله و سلم آشنایی داشتند، آشكار می گردد!

اوضاع بگونه ای در هم می پیچد كه برای حكومت وضعیت قابل تحمل نیست دستور بازگشت فوری حضرت را صادر می كند. از وحشت تماس امام با مردم در طول مسیر حركت امام، مردم را از تماس با امام بر حذر می دارد! حتی از طرح فضایل امام آن مقدار در وحشت است كه از امام پیمان می گیرد تا هشام زنده است، مطالب محفل را برای كسی بازگو ننماید. آری این است فضایل برتر و موقعیت والای امام همام.



[ صفحه 193]




[1] بحار، ج 46، ص 318.

[2] دلايل الامامه، ص 240، بحار، ج 46، ص 306 تا 313 و 316.

[3] بحار، ج 46، ص 316.

[4] اصول كافي، باب مولد ابي جعفر، حديث 5، دلائل الامامه، ص 241.